یادگارِعُمر آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان " وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ " م ع ن كلمه " ماعون " به معناى مَاعُونٌ آنچ بعاريت دهند، ماعون. (ع اِ) || باران. || آب. || هرچه بدان سودی و نفعی باشد و همدیگر را عاریت دهند مانند تبر و تیشه و دیگ و دلو و جز آن و قماش خانه. هرچه بدان سود جویند یا هرچه عاریت دهند مانند تبر و تیشه و دیگ و جز آنها از اسباب خانه. قماش خانه چون دیگ و تبر و مانند آن. اسم جامعی است مر اثاث البیت را مانند دیگ و کاسه و تبر و تیشه و دول و جز آن. ج، مَواعین. اسباب خانه مثل دیگ و تابه و آتش و کلند و مثل آن. در حدیث نبوی است که مراد از ماعون تبر و دیگ و دلو و اشباه آن است. رخت خانه. اثاث البیت. || بندگی و فرمانبرداری. طاعت و بندگی و انقیاد. || زکوة. || آنچه بازدارند از طالب و آنچه بدهند آن را، از لغات اضداد است. آنچه بازدارند از طالب و آنچه بازندارند از وی و بدهند آن را. || و قوله تعالی و یمنعون الماعون و ابوعبیده گفت: ماعون درجاهلیت هر منفعت و عطیه و در اسلام طاعت و زکوة است. و گویند اصل ماعون، معونة است و ... || ضرب الناقة حتی اعطت ماعونها; ای بذلت سیرها. |
|||
|